نذر کرده ام
یک روزی که خوشحال بودم
بیایم و بنویسم که
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد.
.
یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است.
یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم, که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم می شود, رنگارنگ, از همه رنگ, بخر و ببر!
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان
و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و
هیچ آسیاب آرامی بی طوفان.
"مهدی اخوان ثالث"
اللهم عجل لولیک الفرج
مولاى من!
از
گذشتگان هر که خبر دار مىشد که امت آخرالزمان یگانه امام و راهنماى خود
را فراموش مىکنند دلش به حالمان سوخت؛ چرا که باورشان نمىآمد که مىتوان
بدون خورشید هم زندگى کرد و باورشان نیامد که مگر مىشود بدون گرماى محبوب،
سرد و یخزده روزگار را گذراند.
حبیب من!
قصه پر غصه فراق و جدایى تو را هر اهل دلى که بشنید از درد جانش به خزان نشست .
اهل دل که نه، داستان غیبت تو را بر هر سنگ و گیاه و حیوانى که خواندند پژمرده گشت...
امّا
این درد را به کجا برم
اى حبیب همه جانهاى پاک
من، من که باید مدام به انتظار تو باشم.
من که باید چشمانم همیشه اشک آلود نیامدنت باشد .
من که باید بغض بزرگى همواره راه نفسم را بگیرد .
آسوده و بىخیال
به دور از تو به خود مشغول شدم
آرى همه ما به خود مشغول شدیم
رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که او شرط نماز؛
یعنى قبله ما
در کجا مانده است .
نفهمیدیم که او در کجا تنها مانده است .
نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد.
نفهمیدیم نماز بدون تکبیر پیشواى محبت نماز نیست و از این رو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت .
آرى
رفتیم به طواف حرم و نفهمیدیم که خورشید و ماه و ستاره، همه مخلوقات طواف
وجود او مىکنند به پرده کعبه چنگ زدیم و هیچ نفهمیدیم که پرده کعبه حرمت
لباس او را نیز ندارد. نفهمیدیم که این همه حاجیان راه صفا گم کردهاند .
و اینک که این همه را مىنگرى
گریهاى غریب بر دلت سنگینى مىکند .
مولاى من!
آنقدر روزها و شبها آمد که ما به خود نیامدیم و نپرسیدیم چرا تو در صحراها خیمه نشین شدهاى. چرا که دور از مردمان زندگى مىکنى ؟
ما به خود نیامدیم و تو هر روز امیدوارى که ما به سویت برگردیم .
تو هر روز چشم انتظارى که ما براى نیکبختى خودمان ،
براى سعادت خودمان به سوى تو برگردیم .
مولاى من!
اى خسته سالهاى طولانى غیبت ،
اى رنجور نامردمى ما ،
اینک
در دل تار شب
در خلوت بىکسى روز
آرام بر مىخیزم
دو رکعتى نماز حاجت مىخوانم که مرا ببخشى .
دو رکعتى نماز نیاز مىخوانم که بدىها و غفلت هایم را نادیده بگیرى ،
و تو چقدر مهربان
همه گذشتههایم را ، همه بدىهایم را ، مىبخشى ، نادیده مىگیرى
مهربان و پر نور.
مرا مىپذیرى . آرى صداى شکستن دلم را اول از همه تو شنیدهاى.
دل نگران من قبل از همه تو بودهاى.
مهربان و پر نور ، مرا مىپذیرى ، و نواى گرم و صمیمىات در بند بند وجودم شنیده مىشود که مىفرمایى:
"خدایا
خداوندا! از درگاهت مىخواهم که از ثوابهاى من مهدى بردار و در نامه
اعمال شیعیانى قرار ده که اینک دل شکسته و خجلت زده برگشتهاند".
انگور دلش خون شد (ویژه شهادت امام رضا علیهالسلام)
... انگور دلش خون شد، میگفت خداوندا میشد شوم ای کاش خرزهره بدبویی
صفر آرام میرسد به انتهای خودش، صفر که به هر داغی صبورانه استقامت به خرج داد، به داغ شهادت رسولالله در مظلومیتی عمیق...به تکهتکه شدن جگر سبط رسول، به اسارت ناموس خدا و ...به میهمان کشی در توس!
تکرار دوباره تلخیهای تاریخ؛ دعوتهای خونین
آقا میخواستند از مدینه به سمت مرو حرکت کنند، اقوام را جمع کردند و فرمودند: برای من گریه کنید. 1
صدای شیون از خانه امام رضا علیهالسلام بلند شد. آنها فهمیدند که دیگر امام را نخواهند دید.
***
دعبل میخواند: ای فاطمه دختر خوبیها برخیز و گریه کن برای ستارگان آسمان که در خاک پنهانشدهاند.
در مدینه...در کوفه
امام گریه میکردند، امام رضا فرمودند: آیا دو بیت دیگر به شعر تو اضافه کنم؟
گفت آری ای فرزند رسولالله
امام فرمودند: و قبر بطوس، یالها من مصیبه، الحت علی الاحشا بالزفرات، الی الحشر حتی یبعث الله قائما، یفرج عنا الغم و الکربات 2
این بار دعبل میگریست.
***
هرثمه را قاصد امام صدا زد، نیمههای شب! نفس هرثمه حبس شده بود. امام فرمودند: این طغیانگر عزمش را جزم کرده است که مرا با انگور مسموم کند، توسط غلامش...
هرثمه تا صبح میگریست!
***
طلوع خورشید به غروب میمانست، بوی فاجعه داشت! مأمون در کنار امام نشست و دستور داد: انگور بیاورید! امام سه دانه انگور میل کردند، خوشه انگور را انداختند و برخاستند، مأمون برخاست و گفت: کجا می روی؟
امام فرمودند: آن جا که مرا فرستادی...3
***
این بار از عرش تا فرش همه میگریستند.
-------------------------------------------------------------------------------
1-عیون اخبار الرضا ج 2-ص 217، یک قمقمه دریا، محمدهادی زاهدی
2-همان- و قبری در طوس است که عظمت مصیبتش تا روز قیامت جانها را آتش می زند تا آنکه خدا (قائم آل محمد صلوات الله علیه) را برانگیزد و غم و اندوه بیکران مرا بزداید.
3-همان ص 245
------------------------------------------------------------------------------
کاری از گروه نشریه کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد
اربعین حسینی
اربعین حسینی برشما تسلیت باد
یلدا مباااااااارک
شبی که ، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم
تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.ویژه نامه جوینده راه
امام صادق سلام الله علیه :
لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنکُم إلاّ غادِیا فی حالَینِ : إمّا عالِما أومُتَعَلِّما
دوست ندارم جوانى از شما [شیعیان] را جز بر دو گونه ببینم : یا دانشمند یا دانشجو.
أمالى طوسى: ص ۳۰۴ / حکمت نامه جوان: ص 82
ویژه نامه «جوینده راه» هم منتشر شد!!!
برای دانلود اینجا کلیک کنید...!
ویژه نامه دهمین روز
رمز عاشورا، غزل عاشورایی...
جنگ پایان محتمل دارد؟!
هرچه گردان کفر، یل دارد،
بگذارد به پای شیری که
ذکر أحلی من العسل دارد
لشکر قهرمان ثارالله
یک علمدار بی بدل دارد
غضب آن سپاه شیطانی
ریشه در کینه ی جمل دارد
عشق یعنی خلوص مردی که
نعش شش ماهه در بغل دارد
هر که در کوی عشق شاعر شد
قدّ صد مثنوی غزل دارد
در کتاب لغات عاشورا
عشق و ایثار، یک محل دارد
هر که فهمید رمز عاشورا
تا ابد عشق مشتعل دارد
ویژه نامه دهمین روز هم منتشر شد
برای دانلود اینجا کلیک بفرمایید.
ویژه نامه آهوی بیقرار
سخت است جدا شدن از شهر خاطره های پیامبر؛ اما تو «رضا» شده ای به رضای الهی؛ غریب آمده ای تا اسلام را از غربت بیرون بیاوری، تا غریبه ها را آشنا کنی با هم.
کبوتران مسافر را بنگر؛ رنج دوری را به جان می خرند تا نزدیک باشند به تو؛ کسی که تو را دارد، غریب نخواهد شد.
چشم ها در ایوان طلای تو، مثل گمشده ها به اصل خویش،به روزگار وصل خویش بازمی گردند. سناباد طوس، منزلی شده است تا هر کسی خودش را دوباره بیابد. آدمی، غریب است در این دنیا و تو امام غریبانی؛ آدمی مسافر است و تو کاروان سالارِ مسافران عشق؛ با ما بمان تا از رواق های تو، به دروازه های ملکوت برسیم.
ویژه نامه آهوی بیقرار هم برای شما عزیزان آماده شد
باشد که رضایت بخش واقع شود.
لینک دانلود : آهوی بیقرار
ویژه نامه یلدای اسلامی
اگه همراهی بسم الله...
نشریه فانوس نشریه ای فرهنگی - مذهبیست که اولین ویژه نامه اش به مناسبت شب های قدر نوشته شد .
ویژه نامه که شما خواهید خواند دارای سر فصل های زیر است:
دوگانه فرهنگ و سیاست:
چند سالیست که لحظه های افطارمان متفاوت شده ، تفاوتی که عجیب به چشم می خورد. ربنایی که این سال ها شنیده نمی شود ، افکارمان را به قطعیتی درباره موسیقی سوق داده است قطعیتی منطقی که نیاز جوانان را هم در نظر داشته باشد. فرضا قبول کردیم موسیقی حرام ، اما آخر تا به کجا؟با چه دلیلی؟
وحدت ، رمز پیشرفت:
بیشتر تلاش همایمان برای شناخت علی(ع) درباره حق ولایتی بوده که خدا به واسطه پیامبر برای ایشان قائل شده و بدگویی به کسانی که این حق را نادیده گرفته اند . غافل از اینکه شخصیت عینی ایشان هنوز نشناخته مانده. این بد شناخته شدن دستاویزی شده برای کسانی که به دنبال ریشه کن کردن حق هستند.نباید غافل باشیم که وحدت شیعه و سنی برای اسلام ضروریست.
در پرتوی کلام امیر:
گاهی وقت ها شاید برایمان پیش بیاید که سالها فردی را در کوچه می بینیم با او طبق معمول عرف سلام و احوالپرسی می کنیم و تا سال ها همینگونه می گذرد ، تا اینکه در اثر تصادفی با او همکلام می شویم و متعجب می شویم از اینکه هرگز قادر نبودیم افکارش را اینگونه تصور کنیم و این اتفاقیست که همه ما درباره نهج البلاغه برایمان رخ داده است.
یک برگ زندگی:
داستان زندگی امروز نیست، زندگی دوره چاپلوسی و پول و ریا نیست ، داستان زندگی کسانی است که اگه بغل گوششونم خمپاره منفجر بشه اونقدر آرامش دارند که لبخند مطمئن روی لبشون پاک نشه.
تحریریه
« بسم الله الرحمن الرحیم »
با سلام
نشریه مجازی فانـوســـ (ماهنامه فرهنگی مذهبی)؛ با موضوعات غرب زدگی، معرفی فرهنگ ایرانی، نقد و بررسی سبک های موسیقی، سینمای امروز، اسلام شناسی، "چه باید کرد؟"، فلسفه و عرفان و ... خلاصه هرچیزی که به فرهنگ ایرانی یا مذهب شیعی مربوط شود از شهریور ماه امسال به یاری خدا منتشر میشود.
دوستانی که مایل به همکاری با نشریه مجازی فانـوســـ هستند.
لطفا "اینجا" کلیک کنید
با تشکر